آشوب ( یکشنبه 85/1/20 :: ساعت 4:43 عصر)
به «امیرحسین» فکر کن
«محمدمهدی» و «حمیدرضا» این نامِ نامیِ «امیرحسین». تو بهانهای شدی که این نام را دقیقتر ببینم.
خون خداست... و این «امیر» البته چیزی از جنس صفت است که به فرمانده و فرمانروا و طلایهدار نیز میگویند.
قمربنیهاشم که آقا اینچنین شیفتهی آنند؟ و چه سِرّی است در قمربنیهاشم که آقا اینچنین دلبستهی عمویند؟
باشند.» و هیچ نمیاندیشیم که اگر اینچنین است که -زبانم لال- آقا بارها در طول قرنها فرصتهای مغتنمی را برای ظهور از دست دادهاند.
به قولی دچار مغالطهی «کنه و وجه» شدهایم: پیرِ فرزانهای که فرمود: منتظرانِ مُصلح، خود باید صالح باشند، خطاب سخنش مُنحرفینی بود که سفیهانه به جنگ دانستهها میرفتند و در انتظار مُنتقم، فساد میکردند! وگرنه منظور این نبود که به صالح بودن بسنده کنیم.
بود و دیگری ولیِعصرِ آخر. و هیچ شدهاست که از خودت بپرسی که «قائم» به چه معنی است؟
«آن که قیام خواهد کرد» معنی بعیدی است برای لفظ صریح قائم
مردی که دوازده قرن است که ایستاده دوا میکند؟
باشند.
را دوستتر میدارد.
آخرین چه چیزی مفیدتر از امیرانی کارآزموده خواهد بود؟
اصلاح در زمین باید که او را بیاوریم؛ و امروزه روز، امام زمان -ارواحنا لتراب مقدمه الفدا- بیش از «سرباز» نیازمند «سردار» است. امیران رشیدی که وفاداری خویش را در زمانِ ایمانِ به غیب به اثبات رسانده باشند.
صمد غفاری فارغالتحصیل کارشناسی مهندسی صنایع، دانشگاه یزد، ورودی ٧٩ www. LOUH .com |
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||