آشوب ( پنج شنبه 85/2/21 :: ساعت 10:39 صبح)
“در جنگ جهانی اوّل (1916 میلادی) هنگامی که عده ای از سربازان انگلیسی در چند کیلومتری بیت المقدّس مشغول سنگرگیری و حمله بودند، در دهکده کوچکی به نام “اونتره” یک نقره ای پیدا کردند که حاشیه اش به جواهرات گرانبها مرصع و در وسطش، خطوطی به حروف طلایی نگارش یافته بود، و چون آن را نزد فرمانده خود، “میجر ـ ای ـ ان ـ گریندل” بردند، هر چه کوشید نتوانست از آن چیزی بفهمد، ولی دریافت که این نوشته به زبان و خطی بسیار قدیمی است. و با لأخره این لوح، به وسیلة وی دست به دست گردید تا به سرپرست ارتش بریتانیا “لیفتو نانت” و “گلدستون” رسید و ایشان هم آن را به دست باستانشناسان بریتانیا سپردند. پس از پایان جنگ (1918 میلادی) دربارة لوح مذکور به تحقیق و بررسی پرداختند و کمیته ای تشکیل دادند که اساتید شناخت زبانهای باستانی بریتانیا، امریکا، فرانسه، آلمان و سایر کشورهای اروپایی، عضو آن کمیته بودند. پس از چند ماه بررسی و تحقیق در سوّم ژانویه 1920 م. معلوم شد که این لوح مقدّسی است به نام “لوح سلیمانی” و سخنانی از حضرت سلیمان را در بر دارد که به الفاظ عبرانی قدیم، نگارش یافته است و ما ترجمه اش در اینجا می آوریم: الله احمد ایلی باهتول حاسن حاسین یاه احمد! مقذا = ای احمد! به فریادم رس. یا ایلی! انصطاه = یا علی! مرا مددی فرمای. یاه باهتول! اکاشئی = ای بتول! نظر مرحمت فرمای. یاه حاسن! اضو مظع = ای حسن! کرم فرمای. یاه حاسین! بارفو = یا حسین! خوشی بخش. امو سلیمان صوه عئخب زالهلاد اقتا = این سلیمان اکنون به این پنج بزرگوار استغاثه می کند. بذات الله کم ایلی = و علی قدرة الله است. … چون این خبر به اسقف اعظم انگلستان (LORD BISHOP ) رسید، فرمان محرمانه ای به کمیته نوشت که خلاصه اش این است: اگر این لوح در موزه گذاشته شود، و در دید مردم قرار گیرد، اساس مسیحیّت، متزلزل خواهد شد. و سرانجام، خود مسیحیان، جنازة مسیحیّت را بر دوش، بلند نموده در قبر فراموشی، دفن خواهند کرد. لذا بهتر آن است که لوح مذکور در رازخانة کلیسای انگلستان گذارده شود. و جز اسقف و اهل سرّ، کسی آن را نبیند. برای کسب اطلاع بیشتر در این باره، مراجعه شود به کتاب (Wonderful stories of Islam) چاپ لندن، ص 249. کسانی که این لوح را دیدند و بینشی داشتند گرایشی عجیب به اسلام پیدا کردند، … ” |
آشوب ( یکشنبه 85/1/20 :: ساعت 4:43 عصر)
به «امیرحسین» فکر کن
«محمدمهدی» و «حمیدرضا» این نامِ نامیِ «امیرحسین». تو بهانهای شدی که این نام را دقیقتر ببینم.
خون خداست... و این «امیر» البته چیزی از جنس صفت است که به فرمانده و فرمانروا و طلایهدار نیز میگویند.
قمربنیهاشم که آقا اینچنین شیفتهی آنند؟ و چه سِرّی است در قمربنیهاشم که آقا اینچنین دلبستهی عمویند؟
باشند.» و هیچ نمیاندیشیم که اگر اینچنین است که -زبانم لال- آقا بارها در طول قرنها فرصتهای مغتنمی را برای ظهور از دست دادهاند.
به قولی دچار مغالطهی «کنه و وجه» شدهایم: پیرِ فرزانهای که فرمود: منتظرانِ مُصلح، خود باید صالح باشند، خطاب سخنش مُنحرفینی بود که سفیهانه به جنگ دانستهها میرفتند و در انتظار مُنتقم، فساد میکردند! وگرنه منظور این نبود که به صالح بودن بسنده کنیم.
بود و دیگری ولیِعصرِ آخر. و هیچ شدهاست که از خودت بپرسی که «قائم» به چه معنی است؟
«آن که قیام خواهد کرد» معنی بعیدی است برای لفظ صریح قائم
مردی که دوازده قرن است که ایستاده دوا میکند؟
باشند.
را دوستتر میدارد.
آخرین چه چیزی مفیدتر از امیرانی کارآزموده خواهد بود؟
اصلاح در زمین باید که او را بیاوریم؛ و امروزه روز، امام زمان -ارواحنا لتراب مقدمه الفدا- بیش از «سرباز» نیازمند «سردار» است. امیران رشیدی که وفاداری خویش را در زمانِ ایمانِ به غیب به اثبات رسانده باشند.
صمد غفاری فارغالتحصیل کارشناسی مهندسی صنایع، دانشگاه یزد، ورودی ٧٩ www. LOUH .com |
آشوب ( جمعه 85/1/11 :: ساعت 11:10 صبح)
میخ در |
آشوب ( چهارشنبه 85/1/9 :: ساعت 1:13 عصر)
با تاسف و تلخ کامی ، خبر درگذشت دانشمند مومن و جهادگر ، مرحوم دکتر سعید کاظمی آشتیانی را دریافت کردم و برفقدان آن شخصیت ارزشمند که کانون امید و ابتکار و نو آوری بود ، افسوس خوردم وی یکی از فرزندان صالح انقلاب و رویش های مبارکی بود که آینده درخشان علمی کشور را نوید می دهند ایشان را به خواب دیده اند که گفته است : تنها چیزی که این جا به دردم خورد ، به کارم آمد ، نمازهای اول وقتم بود |
آشوب ( یکشنبه 84/12/28 :: ساعت 11:22 صبح)
امید که ببینیم آن چه که هست را نه آن چه که به دروغ هست می پنداریم |
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
||