 |
 |
|
|
آشوب ( یکشنبه 89/12/29 :: ساعت 11:49 عصر)
السلام علی الشجرة النبویة و الدوحة الهاشمیة المضیئة ای گیتی تمام هستی خود جمع آور و بار دیگر علی بیاور که جهان تشنه به اوست (جرج جرداق) به امید ظهور موفور السرور اعلی حضرت امام زمان ابن علی مرتضی وبن فاطمة الزهرا عیدتان مبارک
|
||
|
|
|
|
|
آشوب ( شنبه 89/6/27 :: ساعت 8:9 صبح)
بودن یا نبودن مسئله این است که او بود و من نبودم او هست و من !!! نی ستم ... |
||
|
|
|
|
|
آشوب ( سه شنبه 89/5/5 :: ساعت 7:4 صبح)
ای به تو میل دلم هر نفسی بیش تر
عاشق روی توام بیش تر از پیش تر
پرسش اگر می کنی عاشق درویش را
از همه عاشق ترم وز همه درویش تر
با غم ایوب نیست رنج مرا نسبتی
صبرم از او کمتر است ، دردم از او بیش تر
عشق تو اندیشه را سوخت که رسوا شدم
ور نه کس از من نبود ، عاقبت اندیش تر
غمزه کنان آمدی سوی گدایت به ناز
سینه ی او ریش بود
آه !!!
که شد ریش تر ... |
||
|
|
|
|
|
آشوب ( سه شنبه 87/12/27 :: ساعت 10:47 صبح)
آری تمدن نوین فقط با یک پای مادی راه می رود که با آن معجزات زیادی به وجود آورده امّا فقر معنوی و روحی در مسیر آن خللی وارده کرده که در هیچ یک از ادوار گذشته ی تاریخ چه از لحاظ کمّی و چه کیفی دیده نمی شود گوشه ای از این اختلافات را خود به صورت روزمرّه دور و برخود آگاه و گواهیم بماند آن دسته ای که از چشم های ما دور است و پنهان به اطراف خود نگاهی بیاندازید چه می بینید ؟ روحیه ی تسلّط فردی در خانواده و جامعه و از بین بردن استضعاف با حذف مستضعف از صحنه ی گیتی رقابت ددمنشانه بین افراد و نهاد های اجتماعی نزاعی برای بقای حکومت قانون جنگل حتّی پشت واژه های زیبای قانون مدنی استضعاف و خیل انسان های زیر خط فقر مادّی و فرهنگی تورم مالی هولناک کمر شکن که بیش تر بر روی کارمندان ، کارگران و طبقه متوسّط و ضعیف جامعه فشار می آورد گرانی شدید و تهدید کننده ی فردا های کودکان مان مشکلات عقلی ، فکری و روانی غیر قابل حل حتی در بین اندیشمندان و خانواده هایشان انتشار مواد مخدّر و اعتیاد رور افزون که در بین مردان سیاست و یا فرزندانشان هم دیده می شود جنایات غیر قابل کنترل و پاره ای نهادینه وقانونی شده غریبی و جدایی میان اقشار مختلف مردم و سود مدار شدن ارتباطات اجتماعی ظهور از هم گسیختگی شخصیّت و بیگانه شدن بشر با خودش حالات افسردگی و اضطراب در بین تمامی مردم حتی هنرپیشگان کمدی قدیمی شدن واژه هایی هم چون صدق ، صفا و صمیمیّت هر کسی به نوعی در به در به دنبال آرامش می گردد گدایان محبت و توجه دلال های دل گویی تکنولوژی و صنعت ، فرزند زود رس فکر بشر است که اینک بعد از گذر تاریخ آسایش مادی به پدر خود داده ولی آرامش معنوی را از او گرفته است با این که دست پرورده ی آدمی است اما اکنون خود ، بر او چیره گشته به گونه ای که دیگر بدون اولیه ترین خدمات صنعتی هم چون آب تصفیه شده گرمایش و سرمایش و وسایل نقلیه و ... ادامه ی زنده گی برایش ممکن نیست
سبک جدیدی از زندگی دکتر سید علی اکبر هاشمی جلد اول |
||
|
|
|
|
|
آشوب ( شنبه 87/11/5 :: ساعت 12:23 عصر)
استاد کریشنا مورتی در کتابش به نام طبیعت و محیط می گوید : اگرقوه ی لمس طبیعت را از دست بدهید نیروی فهم انسانیّت را از دست می دهید وابستگی خود را نسبت به طبیعت گم می کنید و بدل به یک قاتل می شوید قاتل بچه خوک های آبی ، نهنگ ها ، دلفین ها و انسان ها فقط به خاطرمال اندوزی ، ورزش ، خوراک و تحصیل دانش آن گاه طبیعت از شما می هراسد و زیبایی خود را از شما می ستاند
سبک جدیدی از زنده گی دکتر سید علی اکبر هاشمی جلد اول |
||
|
|
|
|
|
آشوب ( سه شنبه 87/10/24 :: ساعت 1:2 عصر)
بشر کودک نگران دبستان طبیعت از یک طرف به مدد علم و تکنولوژی دارای زنده گی ای آسوده شد و از جانب دیگر ، روحی آلوده روی دستش ماند هر چه بزرگ تر می شد و از دور و برش بیش تر سر در می آورد به جای این که آرام تر شود آشوب تر و نگران تر می شد تا جایی که شاخص ترین ویژگی سال های اخیر عمرش را می توان چنین گفت : سال هایی است پر از جدال و کشمکش و جنگ روانی و فکری که اکثریت جمعیت جهان در مناطق مختلف در لبه ی پرت گاه زنده گی قرار دارند پس چه به تر است که این سده را عصر نگرانی بنامیم چرا که انسان ها زنده هستند اما زنده گی نمی کنند چون لذتی طبیعی از طبیعت نمی برند سبک جدیدی از زنده گی دکتر سید علی اکبر هاشمی جلد اول |
||
|
|
|
|
|
آشوب ( شنبه 86/10/22 :: ساعت 3:30 عصر)
گنجشک پر جبریل پر بابا ( سه نقطه ) من پر تو پر هر کس شبیه ماه ... عمه نه ؟ عمه بال هایش پر ندارد باید بماند در خرابه تا ... بابا جان ؟ این محو یک دیگر شدن در این خرابه یا این که ما را می پراند یا ... اصلا چرا من خواستم پیشم بیایی ؟ بابا شما که پا نداری تا ... یادت می آید روزهای در مدینه دو گوش واره داشتم حالا ... وقتی لبت را زیر پای چوب دیدم می خواستم کاری کنم اما ... انگشت خود را جمع کرد و ناگهان گفت : انگشت پر ، انگشتر بابا ... میل پریدن هست اما بال و پر نه هر آن چه می خواهی بگو اما بپر نه حالا که بعد از چند روزی پیش مایی دیگر به جان عمه ام حرف سفر نه یا نه اگر میل سفر داری دوباره باشد برو اما بدون هم سفر نه با این کبودی های زیر چشم هایم خیلی شبیه مادرت هستم مگر نه از گیسوان خاکی ام تا که ببافی یک چیزهایی مانده اما آن قدر نه دیشب که گیسویم به دست باد افتاد گفتم بکش باشد ولی از پشت سر نه ......... التماس دعا
|
||
|
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
|
|
|
فهرست ها |
|
|
|
||
|
|
منوها |
|
|
» درباره خودم «
» فهرست موضوعی یادداشت ها « تفکر آسمانی[20] . من[5] . » آرشیو مطالب « 1001 خطبه تابستان 1386 بهار 1386 پاییز 1385 بهار 1385 زمستان 1384 » لوگوی وبلاگ « » لینک دوستان « عاشق آسمونی آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام دوزخیان زمین » لوگوی دوستان «           » وضعیت من در یاهو « یــ |
||
